1 ای زلف مسلسلت بلای دل من وی لعل لبت گره گشای دل من
2 من دل ندهم به کس برای دل تو تو دل به کسی مده برای دل من
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آلودهٔ دنیا جگرش ریش ترست آسودهترست هر که درویش ترست
2 هر خر که برو زنگی و زنجیری هست چون به نگری بار برو بیش ترست
1 ای شیر سرافراز زبردست خدا ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
2 آزادم کن ز دست این بیدستان دست من و دامن تو ای دست خدا
1 از کفر سر زلف وی ایمان میریخت وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
2 چون کبک خرامنده بصد رعنایی میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به