-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن وی رسته سر و قدِّ تو بر جویبارِ حسن
2 ملکِ جمال بر تو مقرّر شود به حکم گرپایْ مردِ لطف کنی دستْیارِ حسن
3 هم عاقبت وصال میّسر شود که شد زان پس که حزن داشت به وصل انتظارِ حسن
4 با ما به حسنِ عهد وفا کن که روزگار تا بنگری خراب کند روزِگار حسن
5 با تشنگان سوختهی خود به شربتی گو تا مضایقت نکند آبْدارِ حسن
6 احسان کنند تا نشود حسن منقطع کاحسان بود به وجهِ حَسَن یادگارِ حسن
7 مانع مشو نزاری شاهد پرست را کو را قرار نیست مگر در جوار حسن
8 بر طرفِ گلسِتان جهان تا بود گلی مشنو که از سرش برود خار خارِ حسن