- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
2 هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
3 در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد چون قلم سر کرد در سر اینت رای ناصواب
4 هر چه آن بر کاغذ روز است و بر کیمخت شب جز که نقش نام تو یکسر چو نقشی دان بر آب
5 ماند هر کو چون قلم ماند ز نامت در طرب در خماری سست رائی همچو کاغذ در شراب
6 قابل حکمت چو کاغذ خامه ات را هر که نیست چون قلم زیبد که سر بنهند چون برگ سداب
7 سرورا تکرار کاغذ نیک می دانی که چیست فیض جودت مایل از آن است به کاغذ چون حساب
8 خاصه آن کاغذ که دارد بوی یکرنگی چو من در وفا و مهر تو همراه تا روز حساب
9 طبع در مدح تو یک ساعت نمی آرد درنگ می نیاید از تو در کاغذ فرستادن شتاب
10 تا همیشه کاتبان دارند کاغذ را عزیز گاه از او سازند منشور و گهی از وی کتاب
11 کاغذ منشورت از تأیید حق باد و حسود غرقه همچون کلک در آب سیه بئس المآب