1 ای دل تو به او تا نرسی هیچ مگوی با کس غم دل اگر کسی هیچ مگوی
2 از صبر مراد بخت حاصل گردد خواهی که به کام دل رسی هیچ مگوی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرا غمی که ز عشق تو بر دل ریش است به شرح راست نیاید که غم از آن بیش است
2 ز طعن دشمن بیهوده گوی بر تن من به جای هر سر مویی ز غم سری بیش است
1 جان اگر هست یقین درخورت ای آب حیات ای دو صد جان و جهان باد فدای کف پات
2 دل ز ما بردی و جان نیز طلب می داری گر کنی میل بدین خیر چه به زین درجات
1 تا که دل مایل آن سرو روانست مرا خون دل در غمش از دیده روانست مرا
2 گرچه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت چه توان کرد که او روح و روانست مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **