- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آنکه در نصیحت ما لب گشودهای معلوم میشود که تو عاشق نبودهای
2 هر طعنهای که بر دل آزرده کردهای بر زخم ما جراحت دیگر فزودهای
3 گفتی: اگر دل تو ربودم به صبر کوش صبری که بود، پیشتر از دل ربودهای
4 گفتم: شنودهام ز لبت ناسزای خویش گفتا: سزاست هرچه از آن لب شنودهای
5 ای دل وفا مجوی، که خوبان شهر را ما آزمودهایم و تو هم آزمودهای
6 شادم که: بنده را سگ خود گفتهای ز لطف ای من سگت، که بنده خود را ستودهای
7 جوری، که از تو دید هلالی، به آن خوش است آن جور نیست، بلکه ترحم نمودهای