- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه تو تنگ همچو گل چند دورو باشی و چون لاله دو رنگ
2 جنگ من این همه با بخت از آن ست که تو با همه صلح کنی با من دلسوخته جنگ
3 سر زلف تو به دست دگران می بینم وه که سررشته اقبال برون رفت ز چنگ
4 گریه نقش خط سبز تو نبرد از دل ما نشود پاک به شستن ز رخ آینه زنگ
5 عاقبت وادی هجر تو به پایان آمد گر چه شد بارگی صبر در آن بادیه لنگ
6 گر نه صیاد ازل خواست شکار دل ما چون کمان ساخت ز ابروی تو وز غمزه خدنگ
7 جامی دلشده را جام دل آن روز شکست که درآمد به سر کوی تواش پای به سنگ