-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای تو نکرده جز جفا آن چه نکردهای بکن تیغ بکش به خون ما آن چه نکردهای بکن
2 ای زده عقل و راه دین خواهی اگر متاع جان بی خبر از درم درا آن چه نکردهای بکن
3 چند به منتم کشی کز ستمت نکشتهام ای ستمت به از وفا آن چه نکردهای بکن
4 ای که ربودهای به رخ صد دل و مایلی بدین عقدهٔ زلف برگشا آن چه نکردهای بکن
5 ای که نبوده بر درت مثل من از جفا کشان میروم این زمان بیا آن چه نکردهای بکن
6 ای نه نموده روی مه برده هزار دل ز ره روی به محتشم نما آن چه نکردهای بکن