ای سر زلف شکن بر شکن از عمادالدین نسیمی غزل 234

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

ای سر زلف شکن بر شکن و چین بر چین

1 ای سر زلف شکن بر شکن و چین بر چین بستد از ملکت روم وز حبش لشکر چین

2 چین به چین نافه چین کرده به چین گل برچین نرگسش خفته و از یاسمینش گل برچین

3 ز گل دسته ببسته صنمم سنبل تر ز هرش رشته فرو هشته دوصد نافه (چین)

4 حلقه در حلقه گره در گره و بند به بند پیچ در پیچ و زره بر زره و چین برچین

5 گفتمش تا شکری چینم و شفتالوی چند ابرویش گفت بچین غمزه او گفت مچین

6 ترک من گفت به خون تو خطی آوردم وای بزم حالمزه بوسوز اگر الوسه حسین

7 من در این چین و مچین گشته اسیرم چه کنم رخ و زلف بت من در همه چین است و مچین

8 در ختا و ختن خسرو خوبان جهان همچو ترکی نبود در همه چین و ماچین

9 ای نسیمی! چو تمنای وصالش کردی خار باغش شو و از باغ لطافت گل چین

عکس نوشته
کامنت
comment