ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش از حزین لاهیجی غزل 725

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم

1 ای غاشیهٔ شوق تو بر دوش نگاهم صد دجلهٔ خون بی تو، هماغوش نگاهم

2 زلفت ز تماشای دو عالم نظرم بست ای حلقه ی فرمان تو درگوش نگاهم

3 محرومتر از من به وصال تو کسی نیست از بادهٔ وصل تو رود هوش نگاهم

4 گرم از نظرم می گذری، برق نباشی؟ یک لحظه توان بود در آغوش نگاهم

5 دل داده پیامی که زبان محرم آن نیست خواهد به تو گفتن، لب خاموش نگاهم

6 مشاطهٔ غم، شاهد نظاره ام آراست هر دانهٔ اشکی ست، د ُر گوش نگاهم

7 مست است چنان کز می و ساقی خبرش نیست از ساغر لعلت، لب می نوش نگاهم

8 از یک نگه گرم تو، مژگان ترم سوخت آتش زده ای خانهٔ خس پوش نگاهم

9 نظاره حزین ، آب کند شرم تماشا شبنم زده شد روی گل از جوش نگاهم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر