1 ای ترا عرض خوار و مال عزیز ...ستی ها
2 مال بسیار تو زدونی تست در مگیر از غرور مستی ها
3 وز بلندیّ همّتست مرا بی نواییّ و تنگ دستی ها
4 مال آبست و آب را پیوست میل باشد بسوی پستی ها
1 آه کان قاعدۀ وصل چنان هم بنماند زان همه عیش و طرب نام و نشان هم بنماند
2 اشک من خود سپری بود و لیکن گه گاه مددی بود ز خون دل و آن هم بنماند
1 شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد
2 اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد
1 غمت جز با دلم خوش در نیاید سرح جز با تو سرکش در نیاید
2 گشاده کی بود آن مهرۀ دل؟ که با نقش تو در ششدر نیاید