-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آفتاب مشرق دین کز فروغ صدق روی تو همچو صبح، دم از نور می زند
2 نازم به همت تو که در خرقه ی نمد ساغر ز کاسه ی سر فغفور می زند
3 جام تو از شراب تجلی لبالب است شوق تو می ز خمکده ی طور می زند
4 دعوی درد با تو کند گر به راه عشق دلتنگی تو بر کمر مور می زند
5 بر خاک درگه تو ز پاس ادب سلیم چون آفتاب، بوسه ای از دور می زند