ای کاخ روح‌پرور و ای قصر از عبید زاکانی قصیده 40

عبید زاکانی

آثار عبید زاکانی

عبید زاکانی

ای کاخ روح‌پرور و ای قصر دلگشای

1 ای کاخ روح‌پرور و ای قصر دلگشای چون روضه دلفریبی و چون خلد جانفزای

2 هم شمسهٔ تو غیرت خورشید نوربخش هم برگهٔ تو خجلت جام جهان نمای

3 فرخنده درگه تو شهانراست سجده‌گاه عالی جناب تو ملکانراست بوسه جای

4 در کنه وصف تو نرسد عقل دور بین بر قدر بام تو نرود وهم دور پای

5 زان سایهٔ همای همایون نهاده‌اند کز سایهٔ تو می‌طلبد فرخی همای

6 چون گلشن بهشت‌سرا بوستان تست شادی فزای و خرم و جانبخش و دلربای

7 از بلبلان مدام پر از ساز زیر و بم وز مطربان همیشه پر از بانگ چنگ و نای

8 تا بزمگاه شاه جهان گشته‌ای شدست از روی فخر کنگره‌هایت سپهر سای

9 خورشید ملک و سایهٔ یزدان جمال دین سلطان عدل گستر و شاه خجسته رای

10 هم مانده پیش همت او ابر بی‌گهر هم گشته پیش دست و دلش بحر و کان گدای

عکس نوشته
کامنت
comment