ای در غم عشق تو من در از جهان ملک خاتون غزل 1257

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای در غم عشق تو من در هر دهن افسانه‌ای

1 ای در غم عشق تو من در هر دهن افسانه‌ای گشتم غریق بحر غم در جستن دردانه‌ای

2 هرچند ببریدی ز من از تو طمع نبریده‌ام جانی و ببریدن ز جان نتوان بهر افسانه‌ای

3 از درد دوری روز و شب افتاده‌ام در تاب و تب جانم ز شوق آمد به لب در فرقت جانانه‌ای

4 مرغ دلم پرواز کرد آمد به دام زلف تو تا دید بر ماه رخت از عنبر تر دانه‌ای

5 ای شاه خوبان چگل مهر از مه رویت خجل عشق توام در کام دل گنج است در ویرانه‌ای

6 آنچ از فراق روی تو بر آشنایان می‌رود رحم آورد گر بشنود بر حال من بیگانه‌ای

7 سرگشته‌ام در کوی تو آشفته‌ام چون موی تو ای پیش شمع روی تو جان جهان پروانه‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment