🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عنصرالمعالی کیکاووس

عنصرالمعالی کیکاووس

عنصرالمعالی کیکاووس
عنصرالمعالی کیکاووس

بدان از عنصرالمعالی کیکاووس قابوس‌نامه 37

قابوس‌نامه 37 ام از 45 قابوس‌نامه

بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان...

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن

بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان باش و چون بسرایی درشوی بمطربی ترش روی و گرفته مباش و همه راههاء گران مزن و همه راههاء سبک مرن، که همه از یک نوع زدن شرط نیست، که آدمی همه یک طبع نباشند، هم چنانک مجلس مختلف است و ازین سبب است که استادان اهل ملاهی این صناعت را ترتیبی نهاده‌اند: اول دستان خسروانی زنند و آن از بهر مجلس ملوک ساخته‌اند و بعد از آن طریقها بوزن گران نهاده‌اند چنانک بدو سرود بتوان گفتن و آن را راه نام کرده‌اند و آن راهی بود که بطبع پیران و خداوندان جد نزدیک تر بود، پس این راه گران از بهر این قوم ساخته‌اند و آنگاه چون دیدند که خلق همه پیر و اهل جد نباشند گفتند این از بهر پیران طریقی نهاده‌اند و از بهر جوانان نیز طریقی بنهیم، پس بجستند و شعرها که بوزن سبکتر بود بر وی راههاء سبک ساختند و خفیف نام کردند، تا از پس هر راهی گران ازین خفیفی بزنند، گفتند تا در هر نوبتی مطربی هم پیران را نصیب باشد و هم جوانان را، پس کودکان و زنان و مردان لطیف طبع نیز بی‌بهره نباشند، تا آنگاه که ترانه گفتن پدید آمد، این ترانه را نصیب این قوم کردند، تا این قوم نیز راحت یابند و لذت، از آنک از وزنها هیچ وزنی لطیف‌تر از وزن ترانه نیست. پس همه از یک نوع مزن و مگوی که چنین باید که گفتم، تا همه را از سماع تو بهره باشد و در مجلسی که بشینی نگاه کن اگر مستمع سرخ روی و دموی روی باشد بیشتر بم بزن و اگر زردروی و صفرایی بود بیشتر زیر بزن و اگر سیاه گونه و نحیف و سودایی بود بیشتر سه تا بزن و اگر سپید پوست و فربه بود و مرطوب بود بیشتر بر بم بزن که این رودها را بر چهار طبع مردم ساخته‌اند؛ هر چند این که گفتم در شرط و آیین مطربی نیست، خواستم که ترا ازین معنی آگاه کنم، تا ترا معلوم بود. دیگر جهد کن تا آنجا که باشی از حکایت و مطایبت و مزاح کردن نیاسایی، تا از رنج مطربی تو کم شود و دیگر اگر خنیاگری باشی که شاعری دانی عاشق شعر خود مباش و همه روایت از شعر خویش مکن، چنانک ترا با شعر خود خوش بود آن قوم را نباشد، که خنیاگران راویان شاعرند، نه راوی شعر خویش‌اند و دیگر اگر نرد باز باشی چون بمطربی روی اگر دو کس با هم نرد می‌بازند تو مطربی خویش باطل مکن و بتعلیم کردن نرد مشغول مشو و بشطرنج، که ترا مطربی خوانده‌اند نی بقامری و نیز سرودی که آموزی ذوق نگاه دار: غزل و ترانه بی‌وزن مگوی و چنان مگوی که سرود جای دیگر بود و زخمه جای دیگر و اگر بر کسی عاشق باشی همه حسب حال خود مگوی، مگر این ترا خوش آید و دیگران را نباید و هر سرودی در معنی دیگر گوی، شعر و غزل بسیار یاد گیر، چون فراقی، وصالی و ملامت و عتاب و رد و منع و قبول و وفا و جفا و احسان و عطا و خشنودی و گله، حسب حالهای وقتی و فصلی، چون سرود های خزانی و زمستانی و تابستانی، باید که بدانی بهر وقت چه باید گفتن و نباید که اندر بهار خزانی گویی و در خزان بهاری و در تابستان زمستانی و در زمستان تابستانی، وقت هر سرودی باید که بدانی، اگر چه استاد بی‌نظیر باشی و در سر کار حریفان را می‌نگر، اگر قوم مردمان خاص و پیران عاقل باشند که صرف مطربی بدانند پس مطربی کن و راهها و نواهای نیک می‌زن، اما سرود بیشتر اندر پیری گوی و در مذمت دنیا و اگر قوم جوانان و کودکان باشند بیشتر طریقهای سبک زن و سرود هایی گوی که در حق زنان گفته باشند، یا در ستایش نبیذخواران و اگر قوم سپاهیان و عیاران باشند دو بیتیهاء ماوراءالنهری گوی، در حرب کردن و خون ریختن و ستودن عیار پیشه‌گی و جگرخواره مباش و همه نواهاء خسروانی مزن و مگوی و دیگر شرط مطربی نیست که نخست بر پردهٔ راست چیزی بزن، پس علی رسم بر هر پردهٔ چون پردهٔ باده و پردهٔ عراق و پردهٔ عشاق و پردهٔ زیر افگنده و پردهٔ بوسلیک و پرده سپاهان و پرده نوا و پرده بسته مگوی، که تا شرط مطربی بجای آورده باشی و آنگاه بر سر کوی ترانه روم، که تو تا شرط مطربی بجای آری مردمان مست شده باشند و رفته؛ اما نگر تا هر کسی چه خواهد و چه راه دوست دارند، چون قدح بدان کس رسد آن گوی که وی خواهد، تا ترا آن دهد که تو خواهی، که خنیاگری را بزرگترین هنری صبرست که با مستان کنند و اگر صبر نکند محروم ماند و نیز گفته‌اند که: خنیاگر کر و کور و گنگ باید، یعنی گوش بجایی ندارد که نباید داشتن و بجایی ننگرد که نباید نگریستن و هر جایی که رود چیزی که در جایی دیگر دیده باشد و شنیده باز نگوید، چنین مطرب پیوسته با میزبان باشد و الله اعلم. ,

عنصرالمعالی کیکاووس از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... قابوس‌نامه 37 ام از 45 قابوس‌نامه عنصرالمعالی کیکاووس می باشد
حکایت قالب : قابوس‌نامه سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان...

شاعر شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... چه کسی است ؟

شاعر شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... عنصرالمعالی کیکاووس می باشد.

شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... چیست ؟

قالب شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... قابوس‌نامه است

سبک شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... چیست ؟

سبک شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر بدان ای پسر که اگر خنیاگر باشی خوش خوی و سبک روح باش و خود را بطاقت خویش همیشه پاک جامه دار و مطیب و معطر و خوب زبان... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
عنصرالمعالی کیکاووس

بدان از عنصرالمعالی کیکاووس قابوس‌نامه 37

قابوس‌نامه 37 ام از 45 قابوس‌نامه
بنر