ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی از جامی غزل 292

ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی

1 ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی تعویذ بند حسن تو چرخ حمایلی

2 حاجت به قبله دگرم نیست در نماز هرجا که می روم تو مرا در مقابلی

3 با استقامتی که قدت راست متصل چون ابروان به کشتن عشاق مایلی

4 خوبان چو ماه از تو کنند اقتباس نور بی عار اقتباس تو خورشید کاملی

5 ای آشنا چه آگهی از حال ما تو را ما غرق و تو نظاره کنان گرد ساحلی

6 رندی و عاشقی همه زنج است و محنت است خوش وقت پارسایی و از عشق غافلی

7 جامی ز زخم تیغ تو می داد جان و بود ورد زبان او رحم الله قاتلی

عکس نوشته
کامنت
comment