- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای شهنشاه بختیار که هست در همه کار دولتت یاور
2 هرکجا رایت تو روی آرد نصرت ایزدش بود رهبر
3 شهریاران نهند بهر شرف بر سر از خاک پای تو افسر
4 از ره بنده پروری بشنو قصه پر ز غصه چاکر
5 لاشه اسبی فتاد مرکب من بروش از همه خران کمتر
6 هست آن گاو گوش اشتر دل اسب صورت ولی بمعنی خر
7 من بر آنم که داند این معنی شاه گیتی پناه دین پرور
8 که چو من شهسوار معنی را نبود خر مناسب و در خور
9 برهان بنده را ازین غم و رنج تا نگهداردت ز غم داور
10 مرکبی باد پای بخش مرا بسرین فربه و میان لاغر
11 راهواری بخوشروی چون آب رهنوردی بتیزی صرصر
12 تا نباشد گمان که با بنده بی عنایت شدست شاه مگر
13 این یک اسبم ببخش و عمرت باد تا ببخشی چنین هزار دگر