- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خدمت تو ذخیرة عمرم وی مدحت تو علاج هر دردم
2 آثار عنایت تو می بینم چندانکه بگرد خویش می گردم
3 در وقت نجشّم خداوندان اندیشة خدمتی همی کردم
4 چون هیچ نبود لایق ایشان تشویر ز گونه گون همی خوردم
5 گفتم کم از آن که شربتی سازم با خویشتن این سخن بپروردم
6 در آب حیات جان شیرین را حل کردم و پیش خدمت آوردم
7 محتاج بیخ نباشد این شربت کافسرده شدست از دم سردم