ای بندهٔ روی تو خداوندان از انوری ابیوردی غزل 238

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

ای بندهٔ روی تو خداوندان

1 ای بندهٔ روی تو خداوندان دیوانهٔ زلف تو خردمندان

2 بازار جمال روی خوبت را آراسته رسته رسته دلبندان

3 در هر پس در مجاوری داری گریان و در انتظار دل خندان

4 چندین چه کنی به وعده دربندم ایام وفا نمی‌کند چندان

5 گویی مشتاب تا که وقت آید گر خواهی وگرنه از بن دندان

6 از خوی بدت شکایتی دارم کان نیست نشان نیک پیوندان

7 هجرت به جواب آن پدید آمد گفت اینت غم انوری سر و سندان

عکس نوشته
کامنت
comment