-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای فتنه چشم سیهت راهزن خواب وی روی تو گلزار جهان را گل شاداب
2 من شب همه شب از غم دیدار توبیدار چشمان تو سرمست و تو دایم بشکر خواب
3 ای آنکه تو را منظر چشمم شده منزل هشدار که این خانه بود در ره سیلاب
4 مژگان من آن قصه خونین درون را بر چهره من نقش همیکرد زخوناب
5 بر آتش سودای تو دل صبر ندارد بر نار کجا صبر کند قطره سیماب
6 وقتست که تا سر بنهم بر سر طوفان کاندر سر این ورطه صبرم شده نایاب
7 با مدعی وصل مخوان قصه هجران آسوده بساحل نشناسد غم گرداب
8 سودای تو بس نیست همینم کشد آخر کت وقف رقیبان شده آن لعل چو عناب
9 آشفته حدیث تو بایجاز نگنجد کز رشته آنزلف رسا می کشد اطناب
10 زلفت که کمند شد حبل الله مطلق شاهنشه آفاق علی فاتح ابواب