1 ای سرور دین خسرو اقلیم رضا سلطان خراسان و غریب الغربا
2 در شان تو این بس که رضا در اعداد یکسان شده با هزار و یک نام خدا
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت حبذا زندگی من که در این کار گذشت
2 سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
1 مرد خدا فریفته مال و جاه نیست در بند مال و دولت و تاج و کلاه نیست
2 جان بردن از مهالک اسباب دنیوی الا بعون و رایت فضل الله نیست
1 اگر از بیوفاییهای تو حرفی به لب دارم مشو آزرده دل جانا که هذیا نست تب دارم
2 دو زخمم از دو ابر بهر کشتن و عده فرمودی به دوی حقی که من ای کجحساب از تو طلب دارم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به