-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کنی سر دهی بر باد چون بسیار بازی می کنی
2 از هوا گر بر زمین افتی چو زلف او رواست بر رسنها چون شبان تار بازی می کنی
3 با لب او عشق میبازی دلا خونت حلال چون به جان خویش دیگر بار بازی می کنی
4 مرهم ریشت دهم گفتی ندانم میدهی با زه شوخی با من انگار بازی می کنی
5 در دبیرستان بدین شوخی و طفلی لوح مهر چون بیاموزی که در تکرار بازی می کنی
6 در گلستان آی وعکس زلف و رخ بنگر در آب گر شب مهتاب در گلزار بازی می کنی
7 برگ ریزان بهار زندگی آمد کمال چند با خویان گلرخسار بازی می کنی