1 ای صبا صبحدم چونرسی سوی او حال من عرضه ده با سگ کوی او
2 مدتی شد که من از آن گلم بیخبر تا رسد غافلم از کجا بوی او
3 از خطش شد مرا دوخته چاک دل بخیه زد آخر این چاک را موی او
4 آگهی کز مژه خون دل جوشدم گرزمی دیده لالهگون روی او
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 صبح شد ساقی بشو از دیده خواب می بده واکرد گل بند نقاب
2 جنت نقد است ساقی می بیار فصل گل دور قدح عهد شباب
1 دلم بیاو صفا هرگز ندیده است لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
2 من آن حاجت طلب در کوی عشقم که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
1 رفتی تو ز بزم و نه همین نشئه ز می رفت تأثیر ز آواز دف و ناله نی رفت
2 من بیخود شوقم بره وعده چه دانم قاصد ز سر کوی تو کی آمد و کی رفت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **