ای صبا صبحدم چون‌رسی از مشتاق اصفهانی غزل 268

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

ای صبا صبحدم چون‌رسی سوی او

1 ای صبا صبحدم چون‌رسی سوی او حال من عرضه ده با سگ کوی او

2 مدتی شد که من از آن گلم بی‌خبر تا رسد غافلم از کجا بوی او

3 از خطش شد مرا دوخته چاک دل بخیه زد آخر این چاک را موی او

4 آگهی کز مژه خون دل جوشدم گرزمی دیده لاله‌گون روی او

عکس نوشته
کامنت
comment