ای پوشکین درود فرستم تو از رهی معیری قطعه 131

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

ای پوشکین درود فرستم تو را درود

1 ای پوشکین درود فرستم تو را درود وز اهل دل پیام رسانم تو را پیام

2 آثار تو خجسته بود ای خجسته‌مرد اشعار تو ستوده بود ای ستوده‌نام

3 بستی میان به خدمت مردم، ز روی مهر زان رو که لوح سینه‌ات از کینه پاک بود

4 افسانه‌ات چو نغمه شادی امیدبخش اندیشه‌ات چو مهر فلک تابناک بود

5 گفتی سخن ز سعدی آثار وی از آنک گوهرشناس بود، دل تابناک تو

6 وینک ز مهد نظم وز اقلیم شاعران آمد رهی، که لاله فشاند به خاک تو

7 هستی میان ما ز هنرهای خود پدید گر ظاهرا پدید نه‌ای در میان ما

8 نام تو جاودان بود ای شاعر بزرگ چونان که نام سعدی شیرین‌زبان ما

9 آزاده‌خوی بودی و آزاد زیستی جان باختی که برفکنی رسم بندگی

10 مردی، ولیک نام شریف تو زنده ماند مردن به راه خلق بود شرط زندگی

11 گفتی سخن ز سعدی و شهر و دیار او با آنکه دور بود ز شهر و دیار تو

12 وینک رهی ز جانب سعدی پارسی افشان کند شکوفه و گل بر مزار تو

عکس نوشته
کامنت
comment