-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پرس احوال پریشانی ما را ز صبا پرس
2 تا کی گذری از بر ما مست تغافل یک بار ز حال دل شیدایی ما پرس
3 ای برق به خرمن زده، از خار میندیش حال دل زار، از لب هر برگ گیا پرس
4 گر بی سر و سامانی صحرای جنون را خواهی که بدانی، ز من آبله پا پرس
5 افتاد اها حزین در قدم محمل نازت بی تابی حال دل او را ز درا پرس