1 ای سود و زیان عمر فرسوده بترس در کار بدرمان تو بیهوده بترس
2 تا بوده شدی ز جان آلوده بترس از بوده بیندیش وز نابوده بترس
1 دوش در روی گنبد خضرا مانده بود این دو چشم من عمدا
2 لون انفاس داشت پشت زمین رنگ زنگار داشت روی هوا
1 ملک مسعود ابراهیم شاه است که بر شاهیش هر شاهی گواه است
2 نه چون عدلش جهان را دستگیر است نه چون قدرش فلک را پایگاه است