ای محمدخان به دژبانی از ملک‌الشعرا بهار قصیده 54

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ای محمدخان به دژبانی فتادی‌، نوش جانت

1 ای محمدخان به دژبانی فتادی‌، نوش جانت ابروی تازه را از دست دادی نوش جانت

2 در حضور پهلوی اردنگ خوردی‌، مزد شستت هی کتک خوردی و هی بالا نهادی‌، نوش جانت

3 در سر راه خلایق از جهالت چاه کندی عاقبت خود اندر آن چاه اوفتادی‌، نوش جانت

4 در دلت بنشست هر نیری که از شست خیانت جانب دل‌های مظلومان گشادی، نوش جانت

5 همچو عقرب بودی آبستن به زهرکین و لیکن خصم جانت گشت هر طفلی که زادی‌، نوش جانت

6 سال‌ها در پشت میز ظلم بنشستی و آخر در بر میز مجازات ایستادی‌، نوش جانت

7 مدتی چشم و چراغ مملکت بودی و اینک چون چراغ کور پیش تندبادی‌، نوش جانت

8 آنچه‌ در شش‌ سال کشتی جمله خوردی باد نوشت آنچه در یک عمر بردی جمله دادی‌، نوش‌جانت

9 چون کنون پس می‌دهی یکسر مکافات عمل راا آنچه‌بردی وآنچه خوردی‌وآنچه کردی‌نوش جانت

10 با جهاد اکبر مظلوم در عین رفاقت بی‌وفایی کردی و زین کرده شادی نوش جانت

11 قافیه گودال شو، زین بی‌وفایی‌ها به دوران تا ابد سیلی خور آه جهادی نوش جانت

عکس نوشته
کامنت
comment