1 ای خداوندان انبار علف هیچ می دانید کم خر گرسنه ست؟
2 هان و هان بر خود ببخشاید از آن شاعری کو راخری نرگرسنه ست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دلم نخست که دل بر وفای یار نهاد به بی قراری با خویشتن قرار نهاد
2 ز جان امید ببّرید و دل ز سر برداشت پس انگهی قدم اندر ره استوار نهاد
1 هرکه به روی لعل شیرین تو فرمان میدهد جان شیرین از بن سی و دو دندان میدهد
2 چشم بدمستت به زخم تیغ حاصل میکند هر قراری کان سر زلف پریشان میدهد
1 هر که رخسارش آرزو کردست گل بر بارش آرزو کردست
2 بی خودیّ دلم بجای خودست زانکه دیدارش آرزو کردست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **