-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای حرف سر زلف تو سودای حریفان این طرفه که دل میبری از دست ظریفان
2 چون باد خزان است و زان در چمن دهر کردیم عبث خدمت سرو و گل و ریحان
3 پیمانه کشم تازه کنم عهد بساقی بشکست اگر یار کهن شیشه پیمان
4 آشفته بجز زلف بتان جا نگرفتم شد عمر گرانمایه بسودای پریشان
5 در دست نماند است بجز باد مرا هیچ ناچار علی را بزنم دست بدامان