1 ای شاه چو کردگار بگشاد ترا در ملک بقای جاودان داد ترا
2 سلطان که بنیکوئی کند یاد ترا منشور بامر او فرستاد ترا
1 تا زمین را آسمان پر لؤلؤ عمان کند کوه و صحرا را صبا پر لاله نعمان کند
2 بوستان پیراهن از پیروزه گون دیبا کند گلستان پیرایه از بیجاده گون مرجان کند
1 باد نوروزی همی آرایش بستان کند تا نگارش چون نگارستان چینستان کند
2 مرزها را هر زمان پیراهن از مینا دهد شاخها را هر زمان پیرایه از مرجان کند
1 بتی که راستی از قد او رباید تیر بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر
2 نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر