-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خسروان صورت رحمی باین گدایان تا جامه خانه دارید رحمی به بی قبایان
2 منشان بدل رقیبان در کعبه بت نگنجد انسان بدیده بنشان بگذر زناسزایان
3 خوردی چون خون عشاق مگذار کشتن غیر بر ما رواست این کار بگذر زناروایان
4 برگ طرب بود می از نی نا بزن هی برگ و نوا بیارید بر خیل بی نوایان
5 از زاهدان مپرسید اسرار حق شناسی بیگانگان چه دانند احوال آشنایان
6 آتشکده برافروز زآن طلعت جهان سوز تا بر تو سجده آرند در پارس پارسایان
7 بر بندگان مسکین این خسروان ببخشند یاد از خدا نیارند این خیل خودستایان
8 ما دردمند عشقیم درمان ما بود وصل رحم ای طبیب آخر بر درد بی دوایان
9 آشفته عندلیبان بر گل همه نواسنج ما هم بمدح حیدر گشته غزل سرایان