1 ای کعبه به ما از ما نزدیکتری امّا در چشم شترداران دورست بیابانت
2 ما زخم مغیلانت مرهم شمریم امّا بس کس که نهد مرهم بر زخم مغیلانت
1 در شب عید آن سمن عذار سمنبر با دو غلام سیه درآمدم از در
2 هر دو غلامش به نام عنبر و ریحان یعنی زلف سیاه و خط معنبر
1 آن کیست که باز آمد و در بزم نظر کرد جان و دل ما از نظری زیر و زبر کرد
2 آن برق یمانستکه افتاد به خرمن یا صاعقهیی بود که بر کوه گذر کرد