- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کعبه تحقیق سر کوی تو ما را محراب دعا قبله ابروی تو ما را
2 آن زلف کمند افکن و آن غمزه خونریز بستند و بکشتند به یرغوی تو ما را
3 هرچند ز بیراه به راه آوَرَدَم دل از ره ببرد غمزه جادوی تو ما را
4 من معتقد پیر مغانم که در این راه ارشاد طریقت بکند سوی تو ما را
5 از ظلمت گیسوی تو بیرون نتوان رفت گر مشعله داری نکند روی تو ما را
6 دی چشم تو با غمزه به تاراج دل آمد بردند سراسیمه به انجوی تو ما را
7 بر پای دل ابن حسام است کمندی زان طرّه که بسته است به یک موی تو ما را