1 ای جود ترا حاتم طی گشته رهی وی روی نموده از توام روز بهی
2 هر چند که نان یافتم از دولت تو اما نتوانم که خورم نان تهی
1 خرم دلی که مجمع سودای حیدرست فرخ سری که خاک کف پای حیدرست
2 جائیکه جبرئیل بدانجا نمیرسد برتر هزار مرتبه ز آن جای حیدرست
1 ای دیده در شناختن حال کاینات باید که باشدت نظری از سر انات
2 بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان نه از سر تهتک رأی از ره ثبات
1 گل جمال تو چون بر فراز سرو شکفت بر او چو سنبل زلفت هزار دل آشفت
2 فروغ روی ترا خانه کی حجاب شود بگل چگونه توان نور آفتاب نهفت