امامی هروی

امامی هروی

امامی هروی
امامی هروی

ای شده جان در سر سودای تو از امامی هروی غزل 16

غزل 16 ام از 129 غزلیات

ای شده جان در سر سودای تو

1 ای شده جان در سر سودای تو برده دلم مشک سمای تو

2 در چمن حسن خرامان ندید چشم جهان سرو ببالای تو

3 بر فلک حسن فروزان نگشت چهره چو خورشید خور آسای تو

4 ماه زمینی و نیابد به عمر ماه فلک چون رخ زیبای تو

5 نور دل و دیده ی از بهر آن در دل و در دیده کنم جای تو

6 خواستنت اصل تمنای من تا کنم از دیده تمنای تو

7 من کیم آخر که جهان مینهد سر چو، سر زلف تو بر پای تو

8 نرگس رعنای تو خونم بریخت در هوس لعل شکر خای تو

9 وعده فردا مده، از آنکه رفت عمر من اندر سر فردای تو

10 باز نخواهد مگر انصاف شاه خون من از نرگس شهلای تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای شده جان در سر سودای تو

شاعر شعر ای شده جان در سر سودای تو چه کسی است ؟

شاعر شعر ای شده جان در سر سودای تو امامی هروی می باشد.

شعر ای شده جان در سر سودای تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای شده جان در سر سودای تو چیست ؟

قالب شعر ای شده جان در سر سودای تو غزل است

مضمون اصلی شعر ای شده جان در سر سودای تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر