ای در هوای مهر تو ذرات کاینات از جامی غزل 93

ای در هوای مهر تو ذرات کاینات

1 ای در هوای مهر تو ذرات کاینات واقف نه از کماهی ذات تو هیچ ذات

2 شد چشم عقل خیره چو در مبداء ازل حسنت نمود جلوه در آیینه صفات

3 هر خشتی از کنشت شود کعبه دگر گر پرتو جمال تو افتد به سومنات

4 هر جا که تافت پرتو انوار عزتت عزی ندید عزی و قدری نیافت لات

5 در بحر کبریای تو آن کس که شد فنا چون خضر راه برد به سرچشمه حیات

6 هر کس به کعبه طلبت رو نهد نخست از کل کاینات کند قطع التفات

7 جامی ببخش جامی لب تشنه را به لطف زان باده کز کدورت جهلش دهد نجات

عکس نوشته
کامنت
comment