ای دل به بوسه بر لب هرنازنین مچسپ از جامی غزل 27

ای دل به بوسه بر لب هرنازنین مچسپ

1 ای دل به بوسه بر لب هرنازنین مچسپ خوی مگس گرفته به هر انگبین مچسپ

2 آلوده کرده طبع خود از شهد شهوتی ز آلوده طبع خویش برآن و بر این مچسپ

3 هر سو گذشت سروقدی تیزپا مشو هرجا نشست نوش لبی بر زمین مچسپ

4 در سیم ساق و ساعد هر بت که بنگری دستش مزن به دامن و بر آستین مچسپ

5 وصف ریاض خلد ز واعظ چو بشنوی دیدار جوی و بر طمع حور عین مچسپ

6 تاج تو خاک فقر و نگین خون دل بس است بر آرزوی تاج و امید نگین مچسپ

7 خواهی رسی به منزل مقصود جامیا جز بر سبکروان ره عقل و دین مچسپ

عکس نوشته
کامنت
comment