1 ای دل،غم عشق ذو فنونت سازد وز هرچه گمان بری فزونت سازد
2 در واقعه هجر زبونت سازد آخرغم آن نگار چونت سازد؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چند ازین افسانهای خاک و آب؟ در طلب داری، رخ از دریا متاب
2 چند گردی کوه و صحرا از هوس؟ پیش «هو» آ «انه حسن المآب »
1 رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست گنه رنگ رزست این و تو گویی: خم راست
2 رنگ رز کافر اماره آواره بود قول و فعلش همه در راه خدا روی و ریاست
1 سخنی می رود بوجه صواب همه قشرند و دوست لب لباب
2 دوست در پرده می نماید روی دل ما چاک می زند جلباب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به