- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل مگر تو از درافتادگی درآیی ورنه به شوخ چشمی با عشق کی بر آیی
2 عمری است تا به عالم سر گشته گشتم از تو جویا ترا ز هر در آخر تو خود کجایی
3 عز جلال وصلت با بنده گفت «نجما» من در درون نیایم تا تو برون نیایی