- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف وی جان زده ز دولت وصل رخ تو لاف
2 گفتم شبی به دولت وصلت نوازشی فرما، جواب داد مگو بیش ازین گزاف
3 گفتم به حلق تشنه ما ریز جرعه ای زان جام لعل رنگ تو از دُرد یا ز صاف
4 ما را به غیر بندگی تو گناه نیست گر می زنی به تیغ جفا ور کنی معاف
5 گر نیست در دلت که دهی کام ما ز لب ما را ز عین عاطفتت یک نظر کفاف
6 در بحر خاطرت نگذشتم چو کاه برگ باریست بر دلم ز غمت همچو کوه قاف
7 بازآ که در غمت ز جهان رفت صبر و هوش بگذشت زاریم ز سر «فا» و «لام» و کاف