- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سر از کبر بر فلک برده گشته گردان چو انجم فلکی
2 به عقابی رسیده از مگسی به سماکی رسیده از سمکی
3 بس بس اکنون که بیش از این نرسد حاش لله دیو را ملکی
4 بر جهان خواجگی همی رانی هنرت چه و نسبت تو به کی
5 نمک دیگ خواجگی جودست نه بخیلی و خشم و بینمکی
6 ای که خرچنگ و خارپشتی تو صدفی آید از تو نی فنکی
7 خواجه دانم که پیش جیش سخاش موج دریا همی کند یزکی
8 باز اگر تو فقع خوری به مثل چوبک کوزه فقع بمکی
9 از تو یک قطره خون به حیله چکد دور از اینجا اگر ز هم بچکی
10 خواجه هستی چرا نیاموزی خواجگی کردن از شهاب زکی