- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خداوندی که از دریای خاطر دم به دم در ثنایت عقدهای در مکنون آورم
2 هر زمان بهر عروس مدحت از کان ضمیر قطهای چون قطعه یاقوت بیرون آورم
3 از کمال فسحت ملک تو چون رانم سخن نقصها در ملک جمشید و فریدون آورم
4 خسروا نگذاشت درد پا که بهر دستبوس روی چون دولت به درگاه همایون آورم
5 گر نیاوردم به درگه درد سر معذور دار من که درد پای دارم درد سر چون آورم