- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خداوندی که بر روی زمین فرمان تو چون قضای آسمان شد نافذ فی کل شیی
2 پیش قدرت پشت گردون از تواضع داده خم نزد رایت روی خورشید از خجالت کرده خوی
3 سرو آزاد ار قبول بندگی یابد ز تو پای تا سر هم در آن ساعت کمر بندد چو نی
4 نقشبند کل ز تاثیر صبای لطف تو بوستان را نقش نیسان بندد اندر ماه دی
5 شاد زی کامروز در اقطاع عالم سر به سر ای بسیطش سیر فرمان تو صد ره کرده طی
6 دوستان و دشمنانت در دو مجلس میکنند هردو سنگانداز و سنگ اندازهٔ آن تا به کی
7 دشمنانت تا به روز حشر سنگانداز عیش دوستانت تا به روز عید سنگ انداز می