ای خداوندی که هر کز از انوری ابیوردی مقطع 139

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

ای خداوندی که هر کز خدمتت گردن کشید

1 ای خداوندی که هر کز خدمتت گردن کشید از ره جنبش فلک در گردنش افکند فخ

2 هم نکو خواهانت را دایم به روی تو نشاط هم بداندیشانت را دایم به ... من زنخ

3 ساحت آفاق را اکنون که فراش سپهر از حزیران صدره گسترد و تموز و آب یخ

4 بر سپهر اول از تاثیر نور آفتاب حدت خوی از عذار مه فرو شوید وسخ

5 میوها سر درکشند از شدت گرما به شاخ ماهیان بیرون فتند از جوشش دریا به شخ

6 وحش را گردد زبان در کام چون پشت کشف طیر را گردد نفس در حلق چون پای ملخ

7 در چنین گرما ز بختم هیچ سردی نی که نیست جز یکی کان نسبتی دارد به من یعنی که یخ

عکس نوشته
کامنت
comment