-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گوهر مطهر مردی و مردمی اصل تو کان گوهر مردی و مردمی
2 در جنگ و صلح رستم میدان و مجلسی در کین و مهر حیدر مردی و مردمی
3 دارد دل تو نور ز ایمان و معرفت بارد لب تو شکر مردی و مردمی
4 نیک و بدت موافق هستی و نیستی جان و دلت مسخر مردی و مردمی
5 قدر تو چرخ اعظم افلاک و انجم است رأی تو سعد اکبر مردی و مردمی
6 سعد از تو گشت طالع ناهید و مشتری جان از تو یافت پیکر مردی و مردمی
7 بی ساقه و طلیعه بند و گشاد تو گردی نکرد لشکر مردی و مردمی
8 در بزم و رزم شکر بخندید و خون گریست پیش تو جام و خنجر مردی و مردمی
9 در قبضه و بنان تو بادا بر امر و نهی دایم حسام و ساغر مردی و مردمی
10 چرخ ار ز صبح صادق در پیش آفتاب پرسد که کیست یاور مردی و مردمی
11 گوید جلال دنیا محمود خان که هست بر چرخ ملک محور مردی و مردمی
12 ای سایه سعادت دنیا و آخرت وی معجز پیمبر مردی و مردمی
13 ای آن عطاردی که نزیبد به اتفاق برج تو جز دو پیکر مردی و مردمی
14 القاب عالی تو طرازیست بر کجا بررایت مظفر مردی و مردمی
15 حاجت چو سایه گشت نهان تا چو آفتاب پیدا شدی ز خاور مردی و مردمی
16 گر طالعت نبودی از رجعت و وبال هرگز نرستی اختر مردی و مردمی
17 جام می بری ز خصم و جهان می دهی به دوست وین هر دو هست در خور مردی و مردمی
18 قدرت نعوذبالله اگر سرکشی کند عاطل بماند افسر مردی و مردمی
19 شد مردمی و مردی در عهد ما غریب می دار دست بر سر مردی و مردمی
20 یارب چو خلق و خلق تو هرگز گلی شکفت از گلبن معطر مردی و مردمی
21 آمد پدید نقش تو هرگه که داشتند آیینه در برابر مردی و مردمی
22 گر نو عروس بخت تو در جلوه نیستی هستی گسسته زیور و مردی و مردمی
23 روزی که دهر خطبه کند جز به نام تو بادا شکسته منبر مردی و مردمی
24 چندانکه در جهان ز سکندر کنند یاد ای پادشاه کشور مردی و مردمی
25 می بر کف چو بحر تو آب حیات باد ای راستی سکندر مردی و مردمی