1 ای از پی دیدار تو ام در سر چشم با مهر رخ تست مرا در خور چشم
2 از دل نگرم در تو، نه از دیده که هست دیدار تو جان و جان نیاید در چشم
1 ای صاحبی که گردون گرد از جهان برآرد گر یک نفس نباشد در حفظ تو طبایع
2 از حضرت تو لفظی وز نه فلک معانی از خامه ی تو حرفی وز صد کتب شرایع
1 هوای تو ای جنت رو چپرور فضای تو ای کاخ خورشید منظر
2 نظام جهان را چو عدلست موجب نجوم فلک را چو مهر است سرور
1 ای دوست من از هیچ مشوش گردم وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟
2 از آب لطیفتر مزاجی دارم دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم