-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی
2 می کند در دور حسنت دل همه وقتی خروش وقت گل هرگز نباشد بلبلی بی غلغلی
3 زلف بر رخ به تشویش است ز آه سرد ما همچو بر برگ گل از باد سحرگه سنبلی
4 فتنه ها دارند در سر عتبرین مویان شوخ ز آنکه در زیر کله دارند هریک کاکلی
5 مطربا فرمان من بشنو روان گو یک دو صوت چون زحلق شیشه از هر سو برآمد قلقلی
6 گو کله بر آسمان افکن ز شادی لاله وار هر که می گیرد به باده گلرخی جام ملی
7 جز سر کویش اقامت را نمی شاید کمال زانکه عالم بر سر آب است تا محکم پلی