ای رشک شاخ طوبی بالای دلربایت از جامی غزل 46

ای رشک شاخ طوبی بالای دلربایت

1 ای رشک شاخ طوبی بالای دلربایت بر وی لباس خوبی چست است چون قبایت

2 بر فرق تاجداران کفش تو تاج و هر یک بنهاده تاج از سر چون کفش پیش پایت

3 سرهای سربلندان در حلقه کمندت دلهای نازنینان در ربقه وفایت

4 از چار حد عالم بر توست چشم نیکان یارب نگاه دارد از چشم بد خدایت

5 جان بر لب آمد از غم پیوند زندگی را دارم هوس پیامی از لعل جانفزایت

6 بخشد بهار خرم هر مرغ را نوایی تو نوبهار حسنی من مرغ خوشنوایت

7 از زندگی بجانم بی روی تو خدا را بنمای روی زیبا تا جان کنم فدایت

8 وصلت بدین عزیزی کس چون خرد که نبود نرخ هزار یوسف یک نیمه از بهایت

9 با آنکه از دعایت خالی نیم زمانی باشم ز هر زبانی مستدعی دعایت

10 از مردمان دیده بسته ست دیده جامی آری نمی تواند دیدن کسی به جایت

عکس نوشته
کامنت
comment