1 ای آهوی فتنه سنبلت را به کمند در دام فریبت اهل ایمان در بند
2 بعد از تو به نزد ماست اسلام عزیز نازی که ز هم بریزد آن ترک بلند
1 از بس که جور کرد به دل غم که آشناست داغم بهشت صحبت مرهم که آشناست
2 تا طی کنند بی ادبان وادی غرور بیگانگی نموده به محرم که آشناست
1 عشق کو تا در بیابان جنون آرد مرا تشنه سازد، بر لب دریای خون آرد مرا
2 در می طامات خوش لایعلقم، مطرب کجاست تا به هوش از نغمه های ارغنون آرد مرا
1 مست آمدم به معرکه، آیین کارچیست دشمن کدام و مطلب از کار و بار چیست
2 چون خار و گل ز شاخچه ی عدل می دهد این عین تازه رویی و این شرمسار چیست