- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب تافتهام از غمت، روی ز من بر متاب
2 زنده به بوی توام، بوی ز من وامگیر تشنهٔ روی توام، باز مدار از من آب
3 از رخ سیراب خود بر جگرم آب زن کز تپش تشنگی شد جگر من سراب
4 تافته اندر دلم پرتو مهر رخت میکنم از آب چشم خانهٔ دل را خراب
5 روز ار آید به شب بی رخ تو چه عجب؟ روز چگونه بود چون نبود آفتاب؟
6 چون به سر کوی تو نیست تنم را مقام چون به بر لطف تو نیست دلم را مآب
7 فخر عراقی به توست، عار چه داری ازو؟ نیک و بد و هرچه هست، هست بتوش انتساب