ای جمالت پرتوی برهر دو از اسیری لاهیجی غزل 469

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخته

1 ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخته همچو مه تابان دو عالم زان تجلی ساخته

2 تا نه بیند چشم غیری حسن جان افزای دوست هر دو عالم را ز نام غیر واپرداخته

3 بهر اظهار کمال خود ز خانه شاه عشق با سپاه حسن در میدان امکان تاخته

4 عاشقان از شوق روی دوست در بازار عشق هر دو عالم را ز بهر وصل او درباخته

5 تا کند خالص وجود عاشق از بیگانگی بارها در بوته محو و فنا بگداخته

6 در مقام صحو بعدالمحو جانبازان راه طالب و مطلوب رااز یکدگر نشناخته

7 چون اسیری سالکان راه تجرید و فنا رخت هستی را بملک نیستی انداخته

عکس نوشته
کامنت
comment